رسته‌ها
به خدا که می کشم هر کس که کشتم
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 23 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 23 رای
شامل ۳ داستان با عناوین:
به خدا که می کُشم هرکس که کُشتم / چل پلکان / کباب

از داستان به خدا که می کُشم هرکس که کُشتم:
از ظهر رفته بود که «الله قلی» از شکار برمی گشت. برای برگشتن به آبادیی «محمد زرد» از کنار «جعفر آباد» گذشت. چند نفر می خواستند دست و پای گاوی را ببندند یکی کارد تیز می کرد. الله قلی به آنها نزدیک شد. به پشت نگاه کرد. از دور به اندازه ای که جار برسد، بچه ای میآمد. الله قلی صدا کرد: «های های عبده علی! های مگه مرده ی جلد باش تندیکن به پا.» بی اعتنا به آدمها سلام کرد که غریبانه به سر و وضع و تفنگ و قطار فشنگش نگاه می کردند. آنها محکم و محترمانه گفتند: «علیکم السلام. خوش اومدی آقا احوال شریف؟»
کارد بدست گفت: «پس بفرما بریم خونه خدمت باشیم آقا.»
- ممنون باید برم.
آدمها، بی اعتنائیش را که دیدند فکر کردند: «این کیه خدا ؟ شاید آدم بزرگی باشه؟»
کارد بدست این فکر را هم کرد: «ازش بپرسم کجا میری؟ نه. حالا بذار تو»
پرسید: «آب» میل داری؟»
- بله یه خرده بیزحمت.
- پس یه چائی چیزی؟ غذائی؟
- نه .ممنون. همه چی خورده م. فقط آب. باید برم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
125
آپلود شده توسط:
mrezie67
mrezie67
1390/10/03

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 29 رای
مکتب نو
مکتب نو
4.4 امتیاز
از 7 رای
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
4.6 امتیاز
از 5 رای
معصومه: مجموعه قصه
معصومه: مجموعه قصه
4.4 امتیاز
از 10 رای
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
4.6 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی به خدا که می کشم هر کس که کشتم

تعداد دیدگاه‌ها:
3
دوستان عزیز آیا احیانا کسی هست داشته باشه این نسخه رو؟
ممنون میشم اگر لطف کنه این نسخه کمیاب رو به برای م ارسال کنه
اوجب واجبات
به خدا که می کشم هر کس که کشتم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک